مدح حضرت زینب سلام الله علیها
محشر نـزول کرده قـیامت به پا کـند فکری به حال مردم بیدست و پا کند اصلاً خـدا نخـواست که زینب بیاورد انگار خواست صبر خودش را بنا کند هفت آسمان به زیر پَرش خاک میخورد یک لحـظـه با اراده اگر بـال وا کـنـد بیرون زِ حجرهاش برود بی نقاب اگر خـورشید آسمان و زمین را رها کـند در خواب هم به فکرِ گدای مدینه است تا سهم قرص نان خودش را عطا کند مشکل گشای حضرت معصوم زینب است کـافی ست در نـماز شبـش، ربـنّـا کـند یعنی همان که قبلۀ حاجاتِ عالم است میخواست تا که خواهرش او را دعا کند اینکه سه روز بی وجـنات حـسین شد نـزدیک بـود تـا نـفـسـش را فـدا کـنـد زیـنب عـقـیـلـه، عـالـمـۀ بـی مـعـلـمـه خونش حلال هر که جـز او ادّعا کـند مـبـهـوتِ درکِ پـایـۀ ایـمـانیاش همه انگـشت میگـزند ز حـیـرانیاش همه از هر چه مرد، یک سر و گردن اگر سر است این ماده شیر؛ شیرِ خداوند، حیدر است تـنـهـا امـــام زادۀ ایـن خــانــواده کــه سرچشمۀ معارفش از جای دیگر است بهتر به نقـلِ قـولِ حـسن، اکـتـفا کـنـیم تفسیر کردنش چقدر حیرت آور است گیرم امام نیست، امامت بـلد که هست زهرا؛ علی؛ حسن و حسینِ مکرر است مبعـوث شد به گـریه مسلـمانمان کـند در کسوت زن است ولیکن پیمبر است نـا بـاورانه بود شبِ خـواستگـاریاش بالا نـشـیـن مـسنـد دربـار بـاور است با شرط ضمن عقد خودش ازدواج کرد هر جا حسین رفـت کـنار بـرادر است بایـد که از قـداست پـوشیـهاش نوشت وقتی خدا محافظ این سطح معجر است اثـبات میکـند خـبـر شام و کـوفـهاش با ملتی ز کُـفـر حضورش برابر است جـانها فـدای خـطـبۀ یا اشبـه الـرِّجـال بالله قـسم که درخـورِ الله اکـبـر اسـت از نای دل نوای علی میرسد بگوش یا للعجب صدای علی میرسد بگوش |